خیام
حکیم غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری (زادهٔ
۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی، مرگ در ۵۱۰ خورشیدی) به خیامی و خیام نیشابوری و
خیامی النیسابوریهم نامیده شدهاست. او از ریاضیدانان، ستارهشناسان و
شُعرای بنام ایران در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از
جایگاه ادبی او است و دارای لقب حجةالحق بودهاست، ولی آوازهٔ وی بیشتر به
واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات
خیام را به اغلب زبانهای زنده ترجمه نمودهاند، فیتزجرالد رباعیات او را
به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغربزمین
گردیدهاست.
یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان اصلاح گاهشماری
ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک، که در دورهٔ سلطنت ملکشاه سلجوقی
(۴۲۶-۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی
استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتاش دربارهٔ اصل
پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت
کردهاست.
شماری از تذکره نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز
وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خواندهاند. هر چند قول مبنی بر این که
خیام شاگرد ابن سینا بودهاست، بسیار بعید مینماید. چون از لحاظ زمانی با
هم تفاوت زیادی داشتهاند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود میداند
اما این استادی ابن سینا، جنبهٔ معنوی دارد.
همچنین از وی هماکنون بیش از ۱۰۰ رباعی برجای ماندهاست.
زندگی
آرامگاه خیام که در محله کهن شادیاخ در نیشابور است.
عمر
خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر
امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و اختر شناسی را
فراگرفت. برخی نوشتهاند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا
گرفته بود.
در حدود ۴۴۹ تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضیالقضات
سمرقند، کتابی دربارهٔ معادلههای درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام
رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابلهبا نظام الملک طوسی رابطهای
نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران
خیام به دعوت سلطان جلالالدين ملکشاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به
اصفهان میرود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را بهعهده گیرد. او هجده سال
در آنجا مقیم میشود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه میشود و در همین
سالها (حدود ۴۵۸) طرح اصلاح تقویم را تنظیم میکند. تقویم جلالی را تدوین
کرد که به نام جلالالدين ملکشاه شهرهاست، اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی
نیافت. در این دوران خیام بهعنوان اختربین در دربار خدمت میکرد هرچند به
اختربینی اعتقادی نداشت. در همین سالها(۴۵۶) مهمترین و تأثیرگذارترین
اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس *را
مینویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبتها را شرح میدهد. پس از
درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظامالملک، خیام مورد بیمهری قرار گرفت و کمک
مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال ۴۷۹ اصفهان را به قصد اقامت در مرو*که
به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً در
آنجا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب
(مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سالها نوشته شدهاست.
غلامحسین
مراقبی گفتهاست که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر بر نگزید. البته برخی
از داماد خیام سخنانی نقل کردهاند و در این باره نظری دیگر داشتهاند.
عصر خیام
در
زمان خیام فرقههای مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحثها و
مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر
متهم میشدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز
نظریات خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان
نماند. اگر به سیاست نامهٔ خواجه نظام الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر
ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همهٔ معتقدان به مذهبی خلاف مذهب
خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند. از نظر
سیاست نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد: 1ـ سقوط دولت آل بویه 2ـ قیام
دولتِ سلجوقی 3ـ جنگهای صلیبی 4ـ ظهور باطینان و ... در اوایل دوران
زندگي خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند.
نظامی عروضیِ سمرقندی او را «حجهالحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود»
لقب دادهاند. از خیام به عنوان جانشین ابنسینا و استاد بیبدیلِ فلسفه
طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد میکنند. خیام در سال 480
هجری قمری از سوی سلطان ملکشاه سلجوقی مأموریت گرفت تا تقویم زمان خود را
اصلاح كند.
مرگ خیام
باغی
که آرامگاه خیام در آن قرار دارد، تصویر از کنار آرامگاه امامزاده محروق
گرفته شدهاست و در ورودی قدیمی این باغ در تصویر دیده میشود.
مرگ
خیام را میان سالهای ۵۱۷-۵۲۰ هجری میدانند که در نیشابور اتفاق افتاد.
گروهی از تذکره نویسان نیز وفات او را ۵۱۶ نوشتهاند،اما پس از بررسیهای
لازم مشخص گردیده که تاریخ وفات وی سال ۵۱۷ بودهاست .مقبرهٔ وی هم اکنون
در شهر نیشابور،در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع میباشد،
قرار گرفتهاست.
خیام شاعر
خیام زندگیاش را به عنوان
ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه معاصرانش از رباعیاتی که
امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند. معاصران خیام نظیر نظامی
عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکردهاند.صادق هدایت در این
باره میگوید.
گویا ترانههای خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب
مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی
او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگها و کتب اشخاص باذوق بطور قلمانداز چند
رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده [است.]
قدیمیترین
کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شدهاست، کتاب خریدة القصر از عمادالدین
کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰
سال پس از مرگ خیام نوشته شدهاست. کتاب دیگر مرصادالعباد نجمالدین رازی
است.این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ قمری تصنیف شدهاست
نجمالدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار
کفرآمیزش دریغ نکردهاست. کتابهای قدیمی (پیش از سدهٔ نهم) که اشعار خیام
در آنها آمدهاست و مورد استفادهٔ مصححان قرار گرفتهاند علاوه بر
مرصادالعباد از قرار زیرند;* تاریخ جهانگشا (۶۵۸ ق)، تاریخ گزیدهٔ حمدالله
مستوفی (۷۳۰ ق)، نزهة المجالس (۷۳۱ ق)، مونس الاحرار (۷۴۱ ق). جنگی از
منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در
سال ۷۵۰ قمری کتابت شدهاست و همچنین مجموعهای تذکرهمانند که قاسم غنی
در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج
رباعی از خیام دارد.*
با کنار گذاشتن رباعایت تکراری ۵۷ رباعی به دست
میآید. این ۵۷ رباعی که تقریباً صحت انتساب آنها به خیام مسلم است کلیدی
برای تصحیح و شناختن سره از ناسره به دست مصححان میدهد. با کمک این
رباعیها زبان شاعر و مشرب فلسفی وی تا حد زیادی آشکار میشود. زبان خیام
در شعر طبیعی و ساده و از تکلف به دور است و در شعر پیرو کسی نیست. وانگهی
هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی متعارف نبودهاست بلکه به واسطهٔ
داشتن ذوق شاعری نکتهبینیهای فلسفی خود را در قالب شعر بیان کردهاست
تصحیحات رباعیات خیام
شهرت
خیام به عنوان شاعر مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسیاست که با ترجمهٔ
شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال
در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آوردهآست که به قول هدایت نسبت آنها به
خیام جایز نیست.
تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات
خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به
طوری که به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو
مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری
نخواهد بود.» بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی
نسخههای خطی دیده میشود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را بهعمد تغییر
دادهاند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند. [۲۹] هدایت حتی میگوید یک
علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس میخوارگی کردهاست و
رباعیای گفتهاست از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت دادهاست. . مشکل
دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی
سرودهاند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمدهاست.
نخستین
تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی
دلبستهٔ خیام بود تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در ۱۳۱۳ آن
را مفصلتر و علمیتر و با مقدمهای طولانی با نام ترانههای خیام به چاپ
رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در ۱۳۲۰ به انجام رسید.
لازم به ذکر است که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستنسن دست به
تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان
را چندان معتبر ندانستهاند.
احمد شاملو روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی به نام ترانهها روایت:احمد شاملو ارائه دادهاست.
مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام
صادق
هدایت در ترانههای خیام دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه
میدهد و ذیل هر یک از عناوین رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد:
* راز آفرینش
* درد زندگی
* از ازل نوشته
* گردش دوران
* ذرات گردنده
o در کل اشاره به این مضمون است که چون بمیریم ذرات تن ما پراکنده شده و
از گِلِ خاک ما کوزه خواهند ساخت. این درواقع به یک معنا هم از
ایراداتیاست که به معاد جسمانی وارد ساختهاند. چرا که وقتی ذرات تن
اشخاص با گذشت زمان در تن دیگران رود رستاخیز جسمانی هر دوی آنان چگونه
ممکن است.
* هر چه باداباد
* هیچ است
* دم را دریابیم
چهره جهانی خیام
تندیس خیام در بخارست، پایتخت رومانی
در
جهان خیام به عنوان یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شدهاست. هرچند
که اوج شناخت جهان از خیام را میتوان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله
فیتز جرالد دانست. این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران شماری از
شعرهای ترجمهشده به وسیله فیتز جرالد را سروده خیام نمیدانند و این خود
سبب تفاوتهایی در شناخت خیام در نگاه ایرانیها و غربیها شدهاست.
تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارک تواین تا تی.اس الیوت او را به نماد
فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کردهاست.
ولادیمیر پوتین،مارتین لوتر کینگ و آبراهام لینکن همیشه قبل از خواب رباعیات خیام میخواندند یا میخوانند
خیام در افسانه
انابه
افسانههایی
چند پیرامون خیام وجود دارد. یکی از این افسانهها از این قرار است که
خیام میخواست باده بنوشد ولی بادی وزید و کوزه میش را شکست. پس خیام چنین
سرود:
ابریق می مرا شکستی،ربیبر من در عیش را بستی،ربیمن میخورم و تو میکنی بدمستیخاکم به دهن مگر که مستی،ربی
پس چون این شعر کفرآمیز را گفت خدا روی وی را سیاه کرد. پس خیام پشیمان شد و برای پوزش از خدا این بیت را سرود:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگوآن کس که گنه نکرد چون زیست بگومن بد کنم و تو بد مکافات دهیپس فرق میان من و تو چیست بگو
و
چون اینگونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد. البته جدا از
افسانهها در اینکه این دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است.
ای رفته و باز آمده بل هم گشته
در
افسانهای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسهای
میگذشتند. عدهای، مشغول ترمیم آن مدرسه بودند و چارپایانی، مدام بارهایی
(شامل سنگ و خشت و غیره)را به داخل مدرسه میبردند و بیرون میآمدند. یکی
از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه ابا میکرد و هیچ کس قادر نبود او را
وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی
گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این که خیام بازگشت،
شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟
خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان
همین مدرسه بود و پس از مردن، به این شکل در آمده و دوباره به دنیا
بازگشته بود ( اشاره به نظریهٔ تناسخ) و میترسید که وارد مدرسه بشود و
کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:
ای رفته و باز آمده بَل هُم گشتهنامت ز میان مردمان گم گشتهناخن همه جمع آمده و سم گشتهریشت ز عقب در آمده دم گشته
و چون متوجه شد که من او را شناختهام، تن به درون مدرسه رفتن در داد.
سه یار دبستانی
مقاله اصلی: سه یار دبستانی
به
روایتی خیام، حسن صباح و خواجه نظام الملک به سه یار دبستانی معروف
بودهاند که در بزرگی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبری فرقهٔ اسماعیلیه را
به عهده گرفت، خواجه نظام الملک سیاست مداری عظیم الشان شد و خیام شاعر و
متفکری گوشه گیر گشت که در آثارش اندیشههای بدیع و دلهره و اضطرابی از
فلسفه هستی و جهان وجود دارد.
برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در
زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام به جایگاهی رسید آن دو دیگر را
یاری رساند. هنگامی که نظامالملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام
فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد،ولی خیام گفت که
سودای ولایتداری ندارد. پس نظامالملک دههزاردینار مقرری برای او تعیین
کرد تا در نیشابور به او پرداختکنند
چنان که فروغی در مقدمهٔ تصحیحش
از خیام اشاره کردهاست این داستان سند معتبری ندارد و تازه اگر راست باشد
حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند که خیلی بعید
است. به علاوه هیچ یک از معاصران خیام هم به این داستان اشاره نکردهاست.
آثار
خیام آثار علمی و ادبی بسیار تالیف کرد.
او
میزان الحکمت را درباره فیزیک و لوازم الامکنت را در دانش هواشناسی نوشت.
نوروزنامه دیگر اثر ادبی اوست، در پدیداری نوروز و آیین پادشاهان ایرانی و
اسب و زر و قلم و شرا که در حدود ۴۹۵ هجری قمری نگاشته شدهاست. کتاب جبر
و مقابله خیام با تلاش دانش پژوهان اروپایی در سال ۱۷۴۲ در یکی از
کتابخانههای لیدن یافته شد. این کتاب در ۱۸۱۵ توسط تنی چند از دانشمندان
فرانسوی ترجمه و منشر شد .
* رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله به زبان عربی، در بارهٔ معادلات درجهٔ سوم.
* رسالة فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس در مورد خطوط موازی و نظریهٔ نسبتها.
* رساله میزانالحکمه.«راهحل جبری مسالهٔ تعیین مقادیر طلا و نقره را در
آمیزه(آلیاژ) معینی به وسیلهٔ وزنهای مخصوص بدست میدهد.
* قسطاس المستقیم
* رسالهٔ مسائل الحساب، این اثر باقی نماندهاست.
* القول علی اجناس التی بالاربعاء، اثری دربارهٔ موسیقی.
* رساله ****** و تکلیف به عربی درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت
تکلیف که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی در سال
۴۷۳ نوشتهاست و او یکی از شاگردان پورسینا بوده و در مجموعه جامع البدایع
باهتمام سید محی الدین صبری بسال ۱۲۳۰ و کتاب خیام در هند به اهتمام
سلیمان ندوی سال ۱۹۳۳ میلادی چاپ شدهاست.
* رساله روضةالقلوب در کلیات وجود
* رساله ضیاء العلی
* رسالهای در صورت و تضاد
* ترجمه خطبه ابن سینا
* رسالهای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب
* رساله مشکلات ایجاب
* رسالهای در طبیعیات
* رسالهای در بیان زیگ ملکشاهی
* رساله نظام الملک در بیان حکومت
* رساله لوازمالاکمنه
* اشعار عربی خیام که در حدود ۱۹ رباعی آن بدست آمدهاست.
* نوروزنامه، از این کتاب دو نسخه خطی باقی ماندهاست. یکی نسخهٔ لندن و دیگری نسخه برلن
* رباعیات خیام به زبان فارسی که در حدود ۲۰۰ چارینه (رباعی) یا بیشتر از
حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نبوده بلکه به خیام نسبت
داده شده.
* عیون الحکمه
* رساله معراجیه
* رساله در علم کلیات
* رساله در تحقیق معنی وجود
:: موضوعات مرتبط:
,
,
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26